سلام به دوستای بیتا چت شاید این غم ترین نوشتنم باشه که بتونم روح رزبنفش رو شاد کنم. رز ببنفش 18سالش بود بچه شیراز بود.نامزد بود که متاسفانه براثر تصادف از دستش میده.زندگی واسش خیلی سخت میشه.نمیتونه نامزدشو فراموش کنه بخاطر همین پدرومادرش بازر میخواد شوهر بده بخاطرهمین میزنه از خونه بیرون میره اهواز که بتونه نامزدشو فراموش کنه.ولی تو اهواز به مرد پناه میبره که او مبیره زندانی میکنه اون روز اومد خصوصی من بهم گفت این حرفاروکه الان نوشتم از من خواس کمکش کنم به امیر پسر عموش زنگ بزنم منم اینکارو کردم.امیر بهم گفت شنبه 10فروردین 92بره نجاتش بده ولی بهش اس میدن که با چاقو کشتنش.خدا رحمت کنه روحش راشاد کنه.ولی من عذاب وجدان گرفتم که بهش نتونستم کمک کنم نمیدونم منو میبخشه یا ن.این واقیعت داره.
نظرات شما عزیزان:
تو مقصر نبودی میثم و در توانت کمکش کردی پس عذاب وجدان نداشته باش
لینک شدی
+نوشته
شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, ;ساعت14:26;توسط میثم ; |
|